خدایا هرچه را دوست داشتم از من گرفتی، به هر چه دل بستم، دلم را شکستی، به هر چیز عشق ورزیدم آن را زائل کردی، هر کجا قلبم آرامش یافت تو مضطرب و مشوش کردی، هر وقت دلم به جایی استقرار یافت تو آواره ام کردی، هر زمان به چیزی امیدوار شدم تو امیدم را کور کردی… تا به چیزی دل نبندم، و کسی را به جای تو نپرستم و در جایی استقرار نیابم و به جای تو محبوبی و معشوقی نگیرم و جز تو به کسی دیگر و جایی دیگر و نقطه ای دیگر آرامش نیابم و فقط تو را بخوانم و تو را بخواهم و تو را پرستش کنم و تو را بجویم…
سلاله جان آن فرهادبودوآن هم شیرین اما آیامیتوان دراین زمان هم چنین فکرهای افسانه ای نمود؟؟؟؟؟زمانی که تنها جواب توبه رسم این زمانه اینه که نمیشکنم اماتنهامچاله میشوم....
هرکی عاشق باشه میکه میمیرم برات...چرایکی نمیگه میمونم باهات؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فرهادعاشقی بودکه نمیخواست بمیره برامعشوقش بلکه میخواست بمونه امااجل به اون اجازداد.......
سلاله جان آن فرهادبودوآن هم شیرین اما آیامیتوان دراین زمان هم چنین فکرهای افسانه ای نمود؟؟؟؟؟زمانی که تنها جواب توبه رسم این زمانه اینه که نمیشکنم اماتنهامچاله میشوم....
سلاله انصافاخیلی دلت خوشه....