دلم که میگیرد یادم می افتد بنویسم......
دلم که میشکند یادم می افتد قلم و کاغذم را بردارم و به گوشه ای بخزم.
به گوشه ای که حس میکنم فقط تو حرفهایم را میشنوی...
میخزم به گوشه ای که غریبه ها نباشند.
فقط تو باشی و من... فقط من باشم و تو...
یک امشب را خودخواهانه میخواهمت...فقط مال من باش...
مالِ خودم...گوشهایت امشب برای من...میخواهم مهمانت باشم..تنها مهمانت...
میزبانم میشوی...؟